mahdi

Saturday, December 31, 2005

استراتژی ائمه برای زمینه سازی ظهور

یکی از زیباترین اقداماتی که ائمه علیهم السلام در جهت زمینه سازی برای حکومت جهانی موعود انجام داده اند، به ودیعه نهادن علم نزد ایرانیان است. می پرسید چگونه؟
این اقدام به ظاهر از امام رضا(ع) شروع شد. ایشان در واقع در زندان مامون ولی به شکل دیگر به سر می بردند و کاری که توانستند برای امت آخرالزمان و حماسه سازان اصلی آن انجام دهند، این بود که به این سرزمین هجرت کنند و در آن مباحث علمی و عقیدتی عمیقی - حتی عمیق تر از زمان امام صادق ع- را پایه ریزی کنند. بعدها این مباحث و مجادله های کلامی سبب شد تا مردم ایران با ایشان و اسلام و به خصوص شیعه آشنا شوند و راه آن بزرگوار را انجام دهند.
جالب است که امام رضا ابتدا به طوس مسافرت کردند و در آنجا شهید شدند و در مرو نماندند. اگر در مرو بودند، در کشور ترکمستانی که هفتاد سال حکومت کمونیستی را گذرانده بود، بعید نبود که مزار ایشان نیز مانند ائمه بقیع بشود.
جدای از آن بعد از ایشان، امام زاده نیز همگی روانه ایران شدند و در آنجا شروع به تبلیغ فرهنگ تشیع و تجهیز مردم به سلاح علم و مبارزه با جهل و خلفا پرداختند. این امامزاه که تقریباً در تمام ایران و در تمامی روستاها نیز پراکنده اند، برکات زیادی را همراه خود به این ملت ارزانی داشتند.
ادامه این مبحث را می شود به صورت زیباتری ارائه کرد که باشد برای جلسه بعد.

Monday, December 26, 2005

نیاز به منجی

با خودتان فکر کنید ...
بازم فکر کنید...
دیگه بسه ! اصلاً به چی فکر کردید؟
چطور می شود که انسان به یک منجی و دادرس نیاز پیدا می کند؟ این سوال را خیلی از آخوندها از ما پرسیده اند یا اینکه ما از آنها پرسیده ایم.
اما حالا یک پاسخ جدید بشنوید. علم واقعی نزد خداوند است. قبول دارید که؟ این را خداوند برای بشر، نیز پیامبرانش به امانت گذاشت تا به مردم انتقال بدهند. ولی مردم نخواستند که از این علم استفاده کنند. هر پیامبر یا امامی حتی خودش هم تولید علم نمی کرد بلکه بدون واسطه از خداوند علم را می گرفت و اهل و سائلش می رساند. خوب در زمان ما که این ریشه علم به مبدا فرض کنید قطع شده است، (یعنی ما به پیامبر و امام دسترسی مستقیم نداریم) این علم را باید چگونه بدست بیاوریم؟ بدبختی این است که هرگاه هم خودمان با عقل ناقصمان یک چیزی پیدا می کنیم و اسمش را علمی می گذاریم، دچار خطاهای متعدد می شویم و حتی به خودمان هم آسیب می رسانیم. نتیجه اش را شما در علم طب و یا شیمی دیده اید. خداوند شفای تمام بیماریها را در طبیعت قرار داده است و وقتی که ما می خواهیم غیر طبیعی به آن برسیم ضرر می کنیم.
برگردیم به سوال خودمان ، حالا باید چکار کنیم؟
این دقیقاً همان نیاز به منجی است.
دیدید چه ساده بود؟! انسان وقتی به حال خود رها شود و ببیند که نمی تواند از عهده انجام کارهایش برآید به ناچار دست به دامن بزرگترها می شود تا اورا کمک کنند. ما نیز برای اینکه خداوند این علم حقیقی و راستین را به ما بچشاند و ما بتوانیم در سایه آن از آن استفاده کنیم و تمام 27 جزو علم را تکمیل در اختیار داشته باشیم دست به دعای ظهور منجی و فریادرسمان شده ایم.
باز هم فکر کنید و اگر جوادی دارید بدهید....
یا علی

Saturday, December 17, 2005

تعقیب نشانه های ظهور 2

چرا باید نشانه های ظهور را دنبال کنیم؟
ادامه بحث دفعه قبل، می خواهم بگویم که در مثال قطاری که آوردیم، رویکرد ما تا حدودی منفعلانه بود. یعنی عملا ما کاری برای سریعتر آمدن قطار نمی کنیم و فقط منتظریم. زیاد به ما گفته شده است که باید به انتظار دوید. یعنی چه؟
فرض کنید نشانه های ظهور مانند یک نقشه راهنما هستند. منظورم فقط نقشه کاغذی نیست، بلکه هم کاغذی و هم نشانه های طبیعی.
ما در بیابانی گم شده ایم و می خواهیم قبل از تاریکی هوا راه شعر نزدیک را که به ما گفته شده و می دانیم که جای امنی است را پیدا کنیم. از روی نقشه نگاه می کنیم و به علایم طبیعی مثل تخته سنگها و درختها توجه می کنیم و دائم دنبالیم که چه وقت می توانیم به آن شهر آرزوهایمان برسیم و از تشنگی و گرسنگی نجات پیدا کنیم. در راه هم خطراتی وجود دارد. اگر زود نجنبیم خطر حمله گرگها و راهزنها وجود دارد. ممکن است که آنها حتی مانع از رسیدن ما به شهر شوند و ما باید مسئله حفظ سر را نیز فراموش نکنیم.
باید یادمان باشد که وقتی به شهر رسیدیم، به حاکم آن بگوییم که انسانهای زیادی در این بیابان گم شده اند و چه بسا راه را اشتباه رفته اند و یا از پا درآمده اند و تو تنها امید آنهایی. در این صورت است که می توان آن آقا را صدا کرد و او جواب ما را می دهد.
خوب به این مثال فکر کنید و اگر کم و کاستی در آن می بیندید آن را اصلاح کنید.
منتظر نظرات شما هستم...
یا علی

Tuesday, December 13, 2005

چرا باید نشانه های ظهور را تعقیب کنیم؟

فرض کنید در یک بیابان بی آب و علف هستید و تنها امید شما، قطاری است که قرار است در ساعتی معین از این مسیر عبور کند و شما سوار آن شوید. برای ما یک سری نشانه ها را ذکر کرده اند که می توان از روی آنها ، آمدن قطار را پیش بینی کرد. مثلا اینکه زمین می لرزد، دودی به آسمان بلند می شود و...
حال چه باید بکنیم؟ باید این نشانه ها را دنبال کنیم تا بفهمیم که چه وقت این قطار می آید و ما می توانیم سوار آن شویم.
بدا به حال کسی که قطار بیاید و او مثلا به دنبال آب در حال کندن زمین باشد و غفلت کند و یا اینکه خوابش برده باشد.
البته بعدا خواهم گفت که ما می توانیم مثالی بهتر بیاوریم چون این مثال یک رویکرد منفعل است و ما در آمدن قطار نمی توانیم نقشی داشته باشیم.
اگر کسی مثال دیگری می تواند داشته باشد برای من هم بنویسد؟
یا علی